اندیشکده شهرالگو

مفهوم حق به شهر

مفهوم حق به شهر

تعریف مفهوم حق به شهر1

با افزایش جمعیت در شهرها و مهاجرت‌های شکل‌ گرفته ما با مسائل و مشکلات مختلفی روبه‌رو شدیم که تاثیرات کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی دارند همانند حاشیه‌نشینی یا آسیب‌های اجتماعی که در شهرها رخ می‌دهد. این موارد باعث نادیده گرفتن شدن برخی از حقوق شهرنشینی ساکنین یک شهر می‌شود که سیاستگذاران شهری به دنبال برنامه‌ریزی هستند که در آن همه شهروندان از عدالت اجتماعی و برابری برخودار باشند. مفهوم حق به شهر اولین بار توسط هنری لوفور[1] در سال 1968 در کتابی با همین عنوان مطرح شد که پارادایمی است در جهت ایجاد تغییراتی که، حقوق مدنی و اجتماعی تمام مردم در تمامی سطوح منطقه‌ای، ملی و شهری در نظر گرفته شود. البته باید گفته شود که این مفهوم همچنان نیاز به شناسایی و پژوهش در حیطه مطالعات شهری دارد. [1]

هاروی معتقد بود که حق به شهر، حق تغییر دادن خودمان از طریق تغییر شهر است که نیازمند یک عزم جمعی است. همچنین می‌گوید که حق به شهر یکی از پیش نیازهای اساسی برای کنش اجتماعی می‌باشد که فراتر از آزادی فردی در دسترسی به امکانات شهری است. [2]

خود لوفور حق به شهر اینگونه در نظر می‌گیرد که فضاهای شهری که در دست دولت‌ها و سرمایه افتاده است و تبدیل به یک ارزش میادله‌ای گردیده، باید تحت سلطه صاحبان اصلی آنان یعنی ساکنین شهر باشد که آنها بتوانند بر نحوه چگونگی سکونت کاربری‌ها در شهر و دسترسی به خدمات و امکانات، آگاهی داشته باشند و از عبارت “درخواست برای دسترسی تحول یافته به زندگی شهری” یاد می‌کند. مشارکت شهروندان در امور مربوط به شهر از اصول مهم این مفهوم است و عموم مردم فارغ از جنسیت، سن، نژاد و ویژگی‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که دارد باید از این حقوق بهره‌مند شوند. [3]

حق به شهر به عنوان حقی بازسازی شده برای از بین بردن فقر و نابرابری اجتماعی و کاهش فجایع محیط‌زیستی شکل گرفت و منجر به شکل‌گیری حقوقی جدید همچون حق تحرک (حمل و نقل عمومی)، حق داشتن محیط پایدار و سالم، حق مشارکت سیاسی در بخش محلی، حق سلامت و عدالت اجتماعی برای شهروندان گردید. به نظر لوفور این مفهوم نشانگر وجود مشارکت شهروندان در جامعه از طریق فعالیت‌های روزانه آنان است و زمانی که حق به شهر شکل می‌گیرد تمامی مناسبات سیاسی، اجتماعی و شیوه‌های جدید زندگی تغییرات اساسی خواهند داشت. [4] عدالت فضایی جزو مهم‌ترین مولفه‌های مفهوم حق به شهر است و بدون آن معنایی ندارد و قبل از آنکه یک حق قانونی باشد، حقی انسانی به شمار می‌رود چرا که با وجود آن قدرت جمعی در فرآیندهای شهری نمود پیدا می‌کند. [5]

در مجموع در تعریف این مفهوم گسترده باید به این نکته اشاره کرد که “مشارکت شهروندان” از شاخص‌های اصلی به شمار می‌رود و نوع جدید از روابط اجتماعی را در اختیار ساکنین شهر قرار می‌دهد که برای شهر خود به گونه‌ای که تمامی شهروندان با هر ویژگی بتوانند در آن زندگی کنند، تصمیم‌گیری انجام دهند.

تاریخچه مفهوم حق به شهر

مفهوم حق به شهر هم به صورت عمل و هم به صورت یک ایده در کنار یکدیگر شکل گرفته ولی در عمل معمولا جلوتر پیش رفته است. در بخش ایده برخی از صاحب‌نظران همچون مارک پورسل بیان می‌دارد که شکاف بزرگی بین مفهوم حق به شهر لوفور و فعالیت‌های معاصر وجود دارد. اما در حوزه عملی در رابطه با کاربست این مفهوم در جامعه و سطوح مختلف شهری، ملی و منطقه‌ای می‌توان به «منشور جهانی حق به شهر» که از سوی سازمان‌های بشری تصویب شده، اشاره کنیم. در کنار آن منشورها و ضوابطی برای دولت‌ها بوجود آمد که موظف بودند نسبت به شهروندان خود احترام بگذارند و مشارکت را در نظر بگیرند. از دیگر منشورها، منشور اروپایی «حفاظت از حقوق بشر در شهر» است، که در بیش از 350 شهر و 21 کشور جهان شکل گرفت و اجرا گردید. [1]

شاخص‌های مفهوم شناسانه در حق به شهر

در رابطه با این مفهوم، برخی از ساکنین شهرهای مختلف جهان که شرایط فقر بالایی را متحمل هستند؛ حق به شهر را راهبردی می‌دانند که مروج مفاهیم توسعه و عدالت به شمار می‌رود. در همین راستا از شاخص جهانی «حکمرانی خوب» یاد می‌شود و موارد زیر به عنوان یک مفهوم شناسی در رابطه با حق شهر در نظر گرفته می‌شود:

  1. این مفهوم متفاوت از مفهوم حقوق موجود در شهر است و هیچگونه حق خاصی را قائل نمی‌شود و تمامی شهروندان فارغ از جنسیت، سن، ویژگی‌های جسمانی و فرهنگی- اجتماعی- اقتصادی به صورت آزادانه از مزایای زندگی شهری برخورداند. همچنین در قبال حمایت‌های دولت مسئولیت‌هایی هم برای آنان در نظر می‌گیرد.
  2. شفافیت، عدالت و بهره‌روی از مهم‌ترین نکات و مفاهیم کلیدی در حق به شهر هستند و مدیران و سیاستگذاران شهر در آن نقش دارند. این موضوع برای مهاجران شهری، ساکنین محروم و فقیر و سالمندان در راستای توزیع عادلانه خدمات و تهسیلات تاکید دارد.
  3. مشارکت و احترام در مدیریت شهری بر برعهده دولت‌ها است و از مسئولیت‌های اساسی آنان در راستای حق به شهر است. مسئولین شهری می‌بایست از مشارکت شهروندان بهره گیرند و در مقابل ساکنین نیز نسبت به آن به صورت مسئولانه و دقیق پیش بروند.
  4. تنوع‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شهر به رسمیت شناخته می‌شوند و شهرها مرکزی پویا برای فعالیت‌های فرهنگی هستند. کاهش فقر، کاهش انزوای اجتماعی، حمایت از آموزش و توسعه آن و کاهش خشونت‌های شهری از جمله فعالیت‌های مهم برای انجام در شهر، در مفهوم حق به شهر هستند. [6]

وضعیت مفهوم حق به شهر در ایران

در ایران مفهوم حق به شهر در قانون اساسی ما به طور واضح و رسمی بیان نشده است ولی کاملا نیاز به آن احساس می‌شود چرا که بسیاری از منایع در شهرها در حال هدر رفتن است و مطلوبیتی را برای زیست بهتر ساکنین به ارمغان نمی‌آورد. محرومیت شهروندان، فقر و حاشیه‌نشینی‌های گسترده، مالکیت‌های خصوصی که مرزی ندارند، فعالیت‌های اقتصادی سودجویانه در راستای ساختمان و زمین، نبود اشتغال مناسب و در نتیجه آن مهاجرت‌های گسترده به شهرها و مدیریت شهری بالا به پایین از جمله موانعی است که برای شکل‌گیری این مفهوم در ایران وجود دارد. همچنین باید این آموزش به ساکنین داده شود که با مشارکت هر چه بیشتر در فضاهای شهری، می‌توان تصمیمات بهتری برای فضاهای موجود در شهر گرفت و به گونه‌ای هم سیاستگذاران شهری و هم شهروندان خود را در برابر آن مسئول بدانند. در ایران اگر موانع برطرف گردد می‌توان به خوبی این مفهوم در شهرها و در سطح ملی و منطقه‌ای بررسی کنیم. [7]

جمع بندی

تاریخ پیدایشسال 1968
پدیدآورندههنری لوفور
معنای کلیدر حق به شهر همه ساکنین به صورت یکسان و آزاد حق زندگی مطلوب و مشارکت در یک شهر را دارند. در راستای آن عدالت و احترام نقش بسزایی را ایفا می‌کند.
مفاهیم کلیدیتغییر شهر، مشارکت، احترام، شفافیت، عدالت فضایی، بهره‌وری، تنوع‌های اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی، منشور جهانی حق به شهر، حفاظت از حقوق بشر در شهر، موانع، آموزش به شهروندان.

منابع و پانویس

[1] رفیعیان، م. الوندی‌پور، ن. (1395). مفهوم‌پردازی اندیشه حق به شهر؛ در جستجوی مدل مفهومی. مجله جامعه‌شناسی ایران. دوره شانزدهم. شماره 2. صفحه 47-25.

[2] جلالی، ن. سنگجویی، ح. حق به شهر حقی برای زیستن بهتر و یک ضرورت. اولین کنفرانس سالانه پژوهش‌های معماری، شهرسازی و مدیریت شهری.

[3] صمدی، ع. احمدی، ق. حسنلوئی، م. (1402). بازاندیشی در مفهوم حق به شهر و ارتباط آن با شهرسازی عدالت محور (مورد پژوهی: تحلیل تطبیقی محلات هفت آسیاب و شیشیه‌گر خانه شهر ارومیه). فصلنامه علمی مطالعات برنامه‌ریزی سکونتگاه‌های انسانی. دوره هجدهم. صفحات 27-15.

[4] اشتیاقی، م. شارع پور، م. (1399). بررسی مفهوم حق به شهر در سیاستگذاری شهری. مجله مطالعات توسعه پایدار شهری و منطقه‌ای. دوره اول. شماره دوم. صفحات 82-65.

[5] مذهب، پ. پیری، س. صباغی، ح. استعلاجی، ع. ( 1402). تبیین دیالکتیک فضا و مفهوم حق به شهر از منطر نطریه‌های انتقادی شهری. فصلنامه‌ی مطالعات جامعه‌شناختی شهری. سال سیزدهم. شماره 48. صفحات 177-217.

[6] خزایی، م. ابهری، م. مظفری، م. (1399). تحلیل مفهومی انگاره حق به شهر با تاکید بر تحولات فضایی شهر تهران. فصلنامه جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری چشم‌انداز زاگرس. دوره 13. شماره 47. صفحات 118-99.

[7] حبیب‌نژاد، ا. خسروی، ا. (1401). حق به شهر و امکان شناسایی آن در نظام حقوقی ایران. فصلنامه مطالعات حقوق عمومی. دوره 52. شماره 1. صفحات 183-163.


[1] Henri Lefebvre

  1. Right To The City ↩︎

محدثه سادات غضنفری اندیشکده شهرالگو
درباره نویسنده

محدثه سادات غضنفری

دانشجوی کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری دانشگاه علامه طباطبایی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×